اعتیاد به مواد مخدر این روز ها امری عادی شده و خصوصا در نوجوانان که بیداد می کند و فردی که معتاد به مواد است (سیگار، تریاک و...) در ابتدا یک حس غرور و خود بزرگ پنداری و مردانگی در خود می بیند و دید متفاوتی نسبت به کسانی که معتاد نیستند دارد ولی بعد از گذر زمان که متوجه آسیب های مصرف مواد شود دقیقا این دیدگاه برعکس می شود در حدی که اگر از یک روانشناس و معتاد درباره مواد مخدر سوال شود هر دو استفاده از آن را غلط و اشتباه می دانند. اما سطح دانش یک روانشناس در خصوص ضررهای مواد مخدر از زمین تا آسمان با یک فرد معتاد متفاوت خواهد بود.
دانش و آگاهی فرد معتاد در خصوص مواد سطحی است و اطلاعاتی که دارد قطعا غلط و برای فرار از واقعیت است.
یک روانشناس باورهای های غلط را از عامل های مهم گرایش افراد به اعتیاد می داند و می گوید که متاسفانه این تصور با شواهد عینی و علمی مطابقت ندارد.
یکی از عوامل اصلی گرایش به اعتیاد، باورهای غلط و ناکارآمد است که این افکار با واقعیت و شواهد عینی و علمی مطابقت ندارند.
استفاده از مواد مخدر باعث ایجاد رفتارها و هیجانات منفی در افراد میشود، پژوهش ها نشان می دهد اکثر افراد معتاد حداقل با یک باور نادرست و غیر منطقی به سمت اعتیاد کشیده شدهاند.
اگر در رابطه با این موضوع مثال اینکه مصرف تفریحی باعث اعتیاد نمی شود را در نظر بگیریم متوجه می شویم اکثر افراد معتاد با نیت تفریحی شروع به این کار کرده اند، فردی که یکباره معتاد شود وجود ندارد و فرایند اعتیاد یک پروسه تدریجی است.
باور غلط دیگری که به خصوص در بین نوجوانان وجود و باعث اعتیاد آن ها می شود ترس از نه گفتن زمانی که به آنها سیگار تعارف میشود است.
نوجوان باید مصرف مواد مخدر را کاری زشت و ناپسند و جاهلانه تلقی کند که متاسفانه این کار را انجام نمیدهند. نوجوانان اگر بتوانند در مورد تعارفات غلط نه بگوید کار جرات مندانهای انجام و خود را از انداختن در یک مخمصه خطرناک رها خواهند کرد.
برخی انتخاب های غلط میتواند آخرین انتخاب در نظر گرفته شود، یکی از افکار غلط دیگر که باعث عادی سازی اعتیاد در افراد می شود استفاده از عبارت ” همه مردم مصرف می کنند، پس مصرف مواد مشکل و ایرادی ندارد” است. اینگونه افراد همیشه دنبال کسی مثل خود می روند که احساس گناه را در آنها به حداقل برساند.
اگر نگاهی کوتاه به آسیبهای مختلف مصرف مواد مخدر برای فرد و جامعه بیاندازیم به سرعت متوجه میشویم که اعتیاد علاوه بر به خطر انداختن سلامت جسمانی افراد، تهدیدی بزرگ برای سلامت روانی جامعه است.
اعتیاد در فرد معتاد بیش از آنکه باعث رنج های جسمانی شود، ، موجب از بین رفتن امید و عزت نفس میشود و او را از رشد و پویاییای که هر انسان نیازمند آن است، بیبهره میکند. اعتیاد هزینههای زیادی را به خانواده تحمیل میکند و از طرف دیگر به خاطر کاهش فعالیت اقتصادی فرد معتاد و همینطور نیاز شدید و روز افزون او به تهیهی مواد، ، باعث سوق دادهشدن فرد به سمت اعمال مجرمانه میشود. اعتیاد روابط خانوادگی را دچار اختلال میکند زیرا فرد معتاد را به سرعت به فردی خودخواه تبدیل میکند. و فرزندانی که در خانوادههایی با والدین معتاد رشد میکنند در معرض انواع آسیبهای روحی و جسمانی هستند، ، که مهمترین آنها افسردگی و بزهکاری است.
بر اساس آمارهای موجود با وجود آنکه محرومین و نیازمندان و افراد ناآگاه و کمسواد بیشتر در معرض خطر اعتیاد هستند اما اعتیاد در تمام گروهها و طبقات اجتماعی از نیازمندان و توانگران، تحصیلکردهها و غیرتحصیلکردهها، شیوع داشته و رو به گسترش است. این موضوع بدان معنی است که خواهران و برادران ما، دختران و پسران ما، همگی در معرض خطر هستند. الگوی اعتیاد در ایران نشان میدهد که سن مصرف مواد در ایران در حال کاهش است و هماکنون نوجوانان شدیداً در معرض ابتلا به این اختلال هستند. اما در این میان چه باید کرد؟!
خیلی ها تصور میکنند که بخش مهمی از گسترش اعتیاد در جامعه ما به خاطر در دسترس بودن آن است. اگر چه عرضه رو به گسترش مواد مخدر در اشکال مختلف و فریبنده نقش مهمی در گسترش اعتیاد دارد اما مهمترین عامل افزایش آمار اعتیاد، شرایط زمینهایِ فرهنگی، خانوادگی، اجتماعی و روانی است که باعث افزایش تقاضا برای مصرف شده است. نکتهی بسیار مهم این است که اکثر این عوامل قابل پیشگیری و اصلاح هستند. بخش مهمی از آنها را میتوان حتی با آموزشهای ساده و فراگیر به سادگی کنترل کرد. نحوهی زندگی ما و شکل ارتباط ما با فرزندانمان، شکل و میزان حمایت عاطفیای که از آنها میکنیم و ارزشها و اهدافی که برای آنها تعریف میکنیم از جمله این موارد هستند. در واقع شیوهی زیستن و روابطی که داریم یکی از مهمترین بخشهایی است که در صورت اصلاح به کاهش این خطر و حفاظت فرزندان و همنوعانمان کمک میکند.
سلام
کپی های پراکنده:
http://psychnews.ir/7516/7516.html